آخرین جهاد برای یک سوال برای هدایت


هنوز ناله های یا ابتای تو در مدینه ی دلهامان به گوش می رسد، ای معلم صبر زینب، مگر در غیاب پدر چه ظلمی دیدی که آن چنان ضجه می زدی؟


اگر بغض و کینه ات را، پهلوی شکسته ات را، قتل محسن کوچکت را،اگر شهادتت را کتمان کنند، با جهاد آخرینت چه می کنند؟


چرا وصیت کردی: شبانه ام غسل کن و پنهان به خاکم بسپار.


تا بپرسم چرا؟و تو در جواب هدایت، در دستانم بگذاری که این است راه...؟


ای که خشمت خشم خدا و خشنودیت خشنودی خداست، شیعه تاابدهدایتش را وامدار توست، وامدار جهاد آخرینت اما ای مهربانترین مادر نگفتی چه آتشی می گیرد قلب هامان هرگاه یادمان بیفتد مزار غریبت -حتی این روزها هم- یک زایر بیشترندارد.


اللهم عجل لفرج سیدنا و مولانا صاحب الزمان بحرمة سیدتنا ومولاتنا فاطمة الزهرا