عهدجانان

عاشقانه هایم برای امام زمان (عج)

عهدجانان

عاشقانه هایم برای امام زمان (عج)

نفس حضور در انتخابات مهم است

 

 

 

انتخابات از آن میادینی ست که حق و باطلش آشکار است. اینکه چه کسی به حضور دعوت می کند و چه کسی از حضور منع می کند ، حجت را بر همه تمام کرده.

 

قد تبین الرشد من الغی

 

بی طرف بودن نداریم، اینجا سکوت یاری دشمن است و حضور یاری دوست

 

 

در کدامین گروهیم ما ؟

 

به خدا اگر از اهمیت حضور ننویسیم، مسئولیم.

 

 

 

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
سید چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:31 ب.ظ http://chafie.blogfa.com

سلام
وقتی یه گفتگوی دوطرفه میشه و طرفین با هم اتفاق نظر ندارن هر بار که یکی سخنی میگه اگه چیز جدیدی به بحث اضافه کنه طبیعتا طرف مقابل هم موضع خودش رو در این مورد اعلام میکنه...
جسارتا اگر عرض کردم حرف همونه که گفتم، از این حیث بود که احساس کردم مطلبی زاید بر دانسته های قبلی دو طرف به میون نیومد.
وگرنه من همچین اطمینانی که فرمودید به خودم ندارم!

عبد عاصی پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:36 ب.ظ http://narjes.blogfa.ir

پیامبر اکرم (صلّی ‌الله‌ علیه‌ وآله):
مَنْ حَفِظَ مِنْ أمَّتی أرْبَعینَ حَدیثاً یَنْتَفِعُونَ بِها بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ القِیامَةِ فَقیهاً عالِماً.
هر کس از امّت من چهل حدیث را حفظ (و نگهبانی) نماید به طوریکه مردم از آنها بهره ببرند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و دانشمند محشور می‌کند.
عیون أخبار الرّضا، ص 41
-----------------------------
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج

پری سا پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:26 ب.ظ http://www.asemaniyan.persianblog.ir

سلام
ما اگر نخواهیم اینجا هم حضورمون رو اثبات کنیم پس حضور ما به چه درد می خورد.
امام می گفت نگویید انقلاب برای ما چه کرده بگویید ما برای انقلاب چه کردیم....واقعا ما برای انقلاب چه کردیم.
خدا توفیق انتخاب فرد اصلح رو بهمون بده
به روزم
یا علی

پلک دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ب.ظ http://outofiso.parsiblog.com

بسم الله النور
کاروان رفت...و من اینجا... روی این خاکها، جا مانده ام! کاروان رفت ... و من، با یک بغل عطش فقط می توانم بنگرم که کاش...
این رمل های فکه، آب من است...و من اینجا؛ توی این برزخ؛ به دنبال دریاچه جانم می گردم... تشنه ام!... کسی می فهمد آیا؟؟؟...و این رمل های بی وفا و شاید هم من؛... همان بی لیاقت همیشگی...
...

لباس احرام پوشیدید و به مکه رفتید... سه راه شهادت؛ طواف گاه کعبه تان بود...قربانی هایتان را کردید . و مشعر... سنگ های ابلیس جان را از دوکوهه جمع کردید و آن شد که ابلیس جان؛ بی جان شد...فکه؛ و رمل هایش... آن زمزم همیشه جوشان...به پابوس کربلا رفتید...از پشت نیزارهای اروند...و زیارت فکه؛ بقیع بی گنبد... از پشت سیم خاردارها ؛ آنجا را نگاه کن...آن سنگ را میبینی؟ آن سنگ نشان قبر حسن ابن علی است...
...
اینجا؛ از یک بی لیاقت جا مانده از کاروان می نویسم برای تمام آنها که دعوت شدند و رفتند...از یک تشنه ی جامانده می نویسم...از لابه لای دود شهر؛ از وسط دلتنگی های پر بغض؛ از لابه لای ساختمان هایی که جان ابرها را به غارت کشیده اند ... از این آسمان سیاه شهر... و از این خورشید همیشه کبود شهر... از وسط این آدمهای پر کلک...از لابه لای پول پرستی و هوس بازی که سیره نامرد مردمان شهرم شده است... از اینجا می نویسم ...از طرف خودم...آن جامانده ی بی لیاقت...:
حجتان مقبول درگاهش...‏
حجکم مقبول ...و سعیکم مشکور ...

شفیعیان چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ق.ظ

به نام خدا
سلام
قسم به خدا خوردن، مکروه است.
در اموری که انجام آن باعث سست شدن بنیانهای پاسخگویی دولت و خدمتگزار جامعه اسلامی می شود و استمرار بی توجهی به مردم را به ارمغان می آورد، کمک کردن به این وضع با رای دادن، مقبوح.
بعد قسم خوردن به آن چه حکمی دارد؟
آقایون می گن دیگر نگویید انقلاب، چون آقایون بالاتر دیگر خوششون نمیاد تغییری در قدرت ایجاد بشه (جاشون خوبه) حتی با اینکه زبانا می گویند انتقاد کنین اما فقط دوست دارن تعریف کنیم. بعد هم می گن من ۱۰۰٪ از رئیس جمهور حمایت می کنم که کسی جرات نکنه مخالفت کنه. خوب حالا بیایید و انتقاد کنین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد